لیکنېمقالی اوتبصرې

پایان هژمونی امپریالیزم غرب !

شبیر راحل
بعد از تجزیه اتحاد جماهیر شوروی ، آمریکا یکه تاز میدان شد و دموکراسی و فئودالیسم کهنه را رنگمالی کرد و نامش را ((نظام نوین جهانی)) گذاشت و تمام جهان را عملا چلنج داد .برای تطبیق این هژمونی سیاسی و اقتصادی خود ، کشورهایی را که یا از لحاظ فکری و یا هم از لحاظ عملی با فئودالیسم غربی قسما و یا کلا مخالفت و یا تضاد داشتند ، نشانه گرفت .
– جمهوریتهای قبلا سوسياليست اروپای شرقی را وارد فاز ناتو ساخت .
– یوگوسلاویا را که قبلا عضو اتحادیه کشورهای سوسياليست بود ، با راه اندازی اختلافات قومی نژادی و مذهبی در بین انان ، آن کشور واحد مزاحم را چند پارچه ساخت و جنازه سلوبودان ملسویچ را خواند !
– نوبت عراق رسید که حکومت و حزب حاکم آن با روسها نزدیکتر بود و گاه گاه بر ضد امریکا شعار هم میداد . به بهانه داشتن سلاح ذروی آنرا هم توسط مخالفینش از پا درآورد صدام حسین را دستگیر کرده و در روز عید قربان به دار آویخت !
– به ليبيا روی آورد که آنهم از لحاظ ایدئولوژی رفیق صدام حسین بود ( بعثی )
او را هم با حمایت مخالفین داخلی حزب بعث با مشت و لگد محو کرد .
– به خاطر مصروف ساختن ایران ، اتحادیه عرب را بر ضد حوثی‌های یمن حمایت نظامی و سیاسی کرد ، اما حوثی‌ها با حمایت ایران در برابر تمام اتحادیه مقاومت کردند و تاحال هم این جنگ ادامه دارد .
– برای سرنگونی بشار اسد بعثی هم مخالفین او را حمایه کرد و نیروهای پیدا و پنهان امریکا با حکومت بشار اسد در آویختند .ولی این وقت روسیه از ضعف قبلی کمی احساس قوت کرد و با همکاری ایران که دو تا وجه مشترک با بشار داشت از حکومت او حمایت کرد و غربی‌ها نتوانستند او را هم مثل قذافی و صدام حسین ، که هر سه تن پیروان حزب بعث ( اتحادیه کشورهای سوسياليست عرب ) بودند ، از پا در آورند و این یک زیگنال خطر برای غربی‌ها شد .
– برای سرنگونی حکومت اخوانیهای مصر که در انتخابات آزاد به میان آمده بود و از لحاظ ایدئولوژی مخالف هژمونی امریکا و نظام سیاسی و اقتصادی غرب بود ، به کمک چند کشور عربی از سیکولرهای ارتش مصر استفاده کردند و کودتای نظامی کرد .
– آنگاه ” انتی تز ” چین و کوریای شمالی و ایران و … هم آهسته آهسته قوت می‌گرفت و حساسیت‌های کشورهای شرقي در برابر هژمونی امریکا و ناتو بر انگیخته شدند .
پای امریکا لرزید و مجبور شد در سیاست و جنگ تجدید نظر کند و مسئله خروج عساکر ناتو و امریکا از عراق و افغانستان را مطرح کند و در برابر جنگ یمن هم اصطلاحات جدید بکار ببرد .
– جنگ روسیه برضد اوکراین که با کشورهای ناتو هم آغوشی داشت ، زنگ خطر بالفعل برای روسیه و کشورهای مخالف کپیتالیزم غرب به حساب آمد ، بنا روسها پیشقدمی کردند و قبل ازانکه وضعیت بر ضد روسیه و نفع غرب رقم بخورد ، حمله نظامی کردند ، چون این مناطق قبلا ساحه نفوذ روسیه شوروی بود
روسها ، تقرب ناتو به این منطقه را مرگ خود دانستند و با تمام امکانات سیاسی و اقتصادی و نظامی با اوکراین مقابل شدند و این جبهه جدید کشورهای مخالف غرب گشوده شد و کپیتالیزم غربی را به چالش جدی مواجه کرد .
حالا دیگر جبهه نظامی و سیاسی علیه غرب با گذشت هر روز وسیعتر میگردد و ساز و برگ جدید میگیرد .
آغاز شکست !
شکست امریکا و غرب و ناتو اصلا از جنگ سوریه آغاز شده که آمریکا میخواست رژیم بشار اسد را هم مثل رژیم‌های صدام حسین و قذافی از پا در آورد و جهان عرب را از مزاحمت‌های غرب تصفیه کند ، اما روسیه و ایران در برابر این پلان غربی‌ها و امریکا مستقیما وارد جبهه دفاع از حکومت سوریه شدند و همین جبهه گیری ایران و روسیه ، پای امریکا را لرزاند و موجب شد که در مورد حضور عسکری خود در افغانستان و عراق وحتی در مورد دفاع آمریکا از جنگ عرب‌های آمریکایی به سرکرده گی عربستان در برابر یمنی های ضد امریکا و غرب که از جانب جمهوری اسلامی ایران حمایت می‌شوند، تجدید نظر کنند و آهسته آهسته خود را عقب بکشند و سوریه دیگر را در پیش چشم شان نبینند .
این کار ، امریکا ، روسیه و ایران و چین و … را جرئت بیشتر داد ، تا جبهات جدیدی را علیه هژمونی امریکا و غرب بگشایند و طرح جنگ روسیه و اوکراین که بدون شک ، چین و ایران و کوریا و تمام مخالفین غرب ، قسما از آن راضی اند و به نحوی از آن حمایت می‌کنند، دومین جبهه گیری نظامی کشورهای شرقي در برابر قلدریهای غرب در شرق زمین است و این جبهه ، با گذشت زمان ، وسیعتر و کوبنده تر خواهد شد و جنگ اوکراین مقدمه این جبهه است .
مداخلات امریکا در تایوان بر ضد چین هم بارها موجب تلخ شدن روابط بین این دو کشور شده است و چینایی ها هم برای دفع این مداخلات امریکا در منطقه منتظر فرصت مناسب برای عکس العمل عسکری و تند انقلابی اند ، و دور نیست که حکومت چین هم با ستفاده از فرصت پیش آمده ، بر تایوان حمله عسکری کند و نقشه های آمریکا را در آن کشور تار و مار کند و چین هم عملا در پهلوی روسیه و متحدانه علیه غرب در شرق اروپا قرار گیرد .
ائتلاف سیاسی ، نظامی و اقتصادی چین و روسیه و ایران و کوریای شمالی در برابر هژمونی جهانی امریکا و غرب یک جنگ و جبهه گیری ساده چند کشور بر ضد امریکا نبوده ، بلکه عکس العمل انقلابی کشورهای شرقي در برابر غرب را به نمایش می‌گذارد یعنی که عکس العمل شرقی‌ها در برابر غربی‌ها را تمثیل می‌کند و این واقعیتی است که حالا از زبان شبکه های تبلیغاتی غرب هم آشکارا فهمیده می‌شود .
این چهار کشور حالا در تمام حوادث سیاسی و اقتصادی و نظامی در برابر کشورهای غربی قدنمایی میکنند ، زیرا هر چهار کشور در جمله کشور های مقتدر و دارای ساز وبرگ مدرن نظامی جهان قرار دارند و این جا سروده اقبال لاهوری خوب موضوعیت دارد که گفته است :
خلاصه :
غروب امریکا و کشورهای سرمایه داری غرب
در تاریخ و جغرافيه زمین علنا مشهود شده است .

Related Articles

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *