مقالی اوتبصرې

روسيه ؛ مدافع مؤفق، مهاجم ناكام!

معروف مسلميار
کشور روسيه اگر مورد تجاوز قرار نگيرد به تجاوز گری می پردازد و اين حرف ممكن در رابطه به كشورهای بزرگ دنيا نيز صدق كند.
روسيه كشور نيمه آسيايی و نيمه اروپايی است كه در طی دو قرن گذشته توانسته است بزرگترين تهاجمات به خودرا به وجه احسن دفع نمايد. اينجا مهمترين عاملی كه سبب تفوق روسيه در راندن مهاجمان می شود را به بررسی ميگيريم:
مواهب طبيعی؛ اين امر البته برای روسيه موهبت الهی پنداشته شده ولی بدون شك برای آنانی كه قصد تسخير روسيه را دارند بزرگترين بلاء و مانع محسوب می شود.
زمانی كه ناپليون بناپارت در سال ١٨١٢ عزم لگدمال كردن روسيه را داشت و با لشكر ٦٥٠ هزار نفری مجهز راهی روسيه شد، سياهی لشكر و برتری وسايل جنگی مفيد مفاد واقع نگرديده و نتوانستند در برابر سردی هوا و برف های زمستانی مقاومت نمايند. با تلفات نفرات و از كار افتادن وسايل جنگی شان با هزيمت سخت مواجه شدند و اين مقدمه شكست ناپليون در تمام قاره اروپا بود و نقشه جنگی ناپليون ديگر كارآيی نداشت و ماشين جنگي اش از كار افتيده بود.
١٢٩ سال بعد تاريخ عيناً تكرار شد و خاطره ناپليون اين بار توسط ادولف هتلر رهبر آلمان نازی دوباره زنده شد:
به قول شاعر:
هركه نآموخت از گذشت روزگار
هيچ نآموزد از هيچ آموزگار
هتلر به سرنوشت ناپليون مواجه گرديد، حتی به سرنوشت تلخ تر از آن. عساكر آلمانی در نزديكی های مسكو نه تنها هلاك، تسليم و يا اسير شدند، بلكه در نقشه سياسی جهان تغيير آمد، امپراتوريها سرنگون و شكست قدرتهای محور آغاز گرديد و اين امر منتظر هر كشور متجاوزی است كه قصد سيطره بر سرزمين های غير رادر سر دارند.
عامل مهم ديگری كه وسيله هويت، سبب پيوند، بقا و انسجام ملت روس گرديده، مذهب ارتودوكس است و اين مذهب است كه روسيه را از ساير ملتهای اروپايی متمايز می سازد. از زمان فتح قسطنطنيه به دست عثمانيها در نيمه دوم قرن پانزدهم تا امروز روسيه مامن و پناهگاه اين مذهب بوده و يكی از مدافعان اين آيين نيز به شمار می رود و امروزه نيز نمی توانيم نقش مذهب ارتودكس را در جنگ عليه اوكراين از نظر دور داشته باشيم.
اگر قضيه را معكوس بسازيم و تاريخ لشكر كشيهای روسيه را ورق بزنيم می بينيم كه روسيه نيز همان درس را گرفته كه به ديگران داده است به همان سرنوشتی گرفتار گرديده كه ناپليون و هتلر آن را تجربه كردند.
روزهای پايانی سال ١٩٧٩ بود كه شوروی سابق به افغانستان درمانده و ناتوان با پبشرفته ترين وسايل نظامی تجاوز نمود، هدف از تجاوز حفظ و بقای نظام نو پای كمونيستی در افغانستان و نزديك شدن به آبهای گرم هند گفته شده است، با سپری شدن ٩ سال و ١ ماه و ١٨ روز جنگ نه تنها از سقوط نظام كمونيستی جلوگيری نشد ،بلكه شكست در اين جنگ فروپاشی امپراتوری كمونيستی را نيز رقم زد.
بر ميگرديم به موضوع اصلی اين نوشته كه همانا جنگ روسيه در اوكراين است . آيا روسيه در اين نبرد سرنوشت ساز و حيثيتی پيروز خواهد شد ؟ اگر به عمق حوادث نيك بنگريم در ميابيم كه اين تنها يك جنگ روسی و اوكرايني نيست ،بلكه پای ناتو نيز در آن دخيل است. روسيه آغازگر جنگ بود ولی نميتواند خاتمه دهنده آن باشد .
با طولانی شدن جنگ اگر از يكطرف زيربناهای اوكراين تخريب، مردم آن كشته، زخمی و آواره ميگردند و از طرف ديگر نيز توان نظامی و اقتصادی روسيه روبه افول می گذارد و اين از خواسته های ناتو بود تا ظرفيت روسيه را بيازمايد و دور از احتمال نيست كه اوكراين افغانستان ديگری برای روسيه باشد.

Related Articles

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *